امدم من

جستاري درباره فروش اينترنتي خودرو

از زماني که قرار شد من ماشينم رو بفروشم خودم يک پا کارشناس شدم. الان نه تنها قيمت روز خودرو رو مي دونم بلکه اطلاعات من در زمينه قيمت روز محصولات ايران خودرو نه تنها کمتر از کارشناسان خودرو نيست بلکه حتي من قيمت خودرو هاي داخلي و قيمت خودروهاي وارداتي رو هم مي دونم. دليلش هم روشنه. از روزي که خواستم ماشينم رو بفروشم و يه ماشين ديگه بخرم به صد جا سر زدم و با دويست نفر حرف زدم  ده ها مقاله خوندم. پارکينگ هاي فروش خودرو رفتم. اما آخر سر گيج شدم. خسته شدم. هر کس يه چيزي مي گفت . يکي مي گفت. ماشينت قراضه است . يکي مي گفت موتورش مثل ساعت کار مي کنه . يکي ديگه مي گفت بايد بدهي موتورشو سرويس کنند.

حتي در مورد بدنه خودروي من هم هر کس يه جور حرف مي زد. يکي مي گفت: چپ کردي؟ يکي مي گفت دورتا دور رنگه. يکي ديگه مي گفت: خط و خش زياد داره اما من مي تونم برات بفروشم .

روز اول گفتم بهتره  در عصر اينترنت ماشين رو بذارم در اختيار استارتاپ  هايي که در زمينه خريد و فروش کار مي کنند. کافي بود يه سرچ کوچولو تو اينترنت مي کردم و اين کار رو کردم. ده ها شرکت ريز و درشت اونجا معرفي شده بودند. از اولين شرکتي که تو صفحه گوگل اومد شروع کردم . مشخصات ماشين رو گذاشتم و بعد شروع کردم به بقيه سرک کشيدن که  شرايط فروش اتومبيل در سايت ها چه جوريه. و بالاجبار به بعضي هاشون زنگ زدن که ماشيني با همچين مشخصاتي دارم و مايلم بفروشم.

اولين وب سايت بعد از دو ساعت به من تلفن کرد و آدرس را دقيق چک کرد و گفت: شما  فردا صبح منزل تشريف داشته باشيد تا کارشناس ما بياد و خودروي شما رو  قيمت گذاري کنه. خيلي خوش حال شدم که در ايران هم مثل ممالک مترقي اينترنت غير از کاربرد هاي تفريحي کاربرد بيزنس هم داره. فردا کارشناس محترم خودرو اومد و کارشناسي کرد و ده تا سوال کرد و موتور و بدنه رو نگاه کرد و عکس گرفت و  گفت: شما 60 هزار تومان به حساب  واريز کنيد بابت کارشناسي. ما از فردا روي ماشين  شما کار مي کنيم. گفتم: ببخشيد استادچه قدر زمان مي بره تا فروش بره. با نگاهي از بالا به پايين فرمودند . ما تو 48 ساعت مي فروشيم حداکثر 72 ساعت. وقتي بحث قيمت شد من  سه ميليون تومن زير قيمت کارشناسي اونا قيمت دادم. اونا گفتند : خودرو شما 59 ميليون مي ارزه من گفتم: والله من پول لازم هستم شما 57 هم بفروشيد ممنون شما مي شم.  از اون زمان تقريبا 45 روز گذشت و تنها يک مشتري از سوي اين وب سايت بسيار حرفه اي به سراغم آمد که اونم نپسنديد و نخريد.

اما جالبه بدونيد که بچه هايي که در اين استارتاپ خودرويي کار مي کردند تقريبا با آداب فروشندگي نسبتي نداشتند.من طي اين 45 روز چندين بار بهشون زنگ زدم اما بسيار براي من جالب بود که يا تلفن کارشناس محترم خاموش بود يا جواب نمي داد يا بعدا مي گفت ما پنج شنبه  تعطيل کرديم شنبه ساعت 10 صبح مي آييم سرکار . براي من بسيار تعجب بر انگيز بود که در عصر مدرن و اينترنت چه طوري بچه هاي يک وب سايت خودرويي اين قدر بي توجه به مشتري هستند. گفتند خوب اگر  تو همين مدت يک مشتري زنگ زد و خواست ماشينو ببينه شما که گوشي رو بر نمي داريد. چه جوري ارتباط برقرار مي شه.گفت: فقط ساعت کاري.

يک بار از شون خواهش کردم شما ده تا عکس از ماشين من انداختيد اما تو 4 تا عکس من هم هست . کارشناس شما بدون اين که به من بگه تند و تند عکس گرفت . شما قراره ماشينو بفروشيد عکس منو چرا گذاشتيد؟ به هر کدوم از بخش ها که زنگ مي زدم ميگفت: چشم اطلاع مي ديم بر دارند هنوز پس از 45 روز عکس ها سر جاي خودش هست.

يک روز به من زنگ زدند و گفتند يک نفر مشتري مي خواد ماشين شما رو ببينه منزل تشريف داريد: خوش حال شدم وگفتم : البته البته. مي خواستيم بريم مهموني ولي منتظر مي مونيم تا ايشان بيان وبعد ما ميريم . ساعت حوالي 7 شب بود . گفت ساعت 8 دم منزل شماست. ما تا ساعت 9 منتظر مونديم اما کسي نيومد هر چي هم به موبايل کارشناس فروش زنگ زديم گوشي رو برنداشت. فردا گله مندانه از ايشون پرسيدم حداقل گوشي رو بر مي داشتيد مي گفتيد کنسل شده. خيلي راحت گفت: ما ساعت کاريمون تا ساعت هفت و نيمه. بعد از اون ميريم سراغ زندگي مون. گوشي کار هم تو دفتر مي مونه .

يک بار ديگه هم از سرکار منو کشوندن منزل تا مشتري بياد اونم وسط روز . مرخصي گرفتم و اومدم . هر چي وايستادم نيومدند. چند بار زنگ زدم گفت: از کرج مي خواد بياد. آخر هم گفت: مثل اينکه پشيمون شد و تلفن ما رو هم جواب نمي ده.

طي اين مدت تجربه فروش با وب سايت هاي ديگر رو هم تجربه کردم که اگر اونا رو هم بنويسم مثنوي هفتاد من کاغذ مي شه.

آيا بازاريابي و فروش اينترنتي زمينه و مقدمه نمي خواد؟ آيا هر کس مي تونه خودشو  در سايت ها فروشنده اتومبيل معرفي کنه ؟ آيا مديران اين سايت ها يک بار از خودشون سوال کردند که چرا کسب و کار اونها اين قدر کساده . آيا زمان اون نرسيده که يک تجديد نظر اساسي در زمينه فروش اينترنتي کالا در ايران انجام بشه تا هر کس که صبح بلند شده و بيکاره به فکر فروش اينترنتي نيفته.

راستي من هم از فروش اتومبيل پشيمون شدم.