امدم من

دانلود رمان گلبرگ نسخه کامل پي دي اف، اندرويد، آيفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعي
نويسنده رمان: شايسته نظري
تعداد صفحات: 296

خلاصه رمان: قصه‌ي ما داستان زندگي دختري دلسوز و فداکار که با وجود سن کمش به خاطر خانوادش مجبور به کار بيرون از خونه در شيفت شب ميشه که در اين راه خطرات و مشکلات تلخي و گاهي مسائل شيريني براش به وجود مياد.

قسمتي از متن رمان گلبرگ

معلق بود هر کاري ميکرد چشمان برزخي اريان از مقابل ديدگانش پاک نميشد از طرفي هم اعصباني بود علي رضا هم برايش مسئله شده بود تا به حال چنين کاري نکرده بود او به خوبي ميدانست که گلبرگ آدم اين گونه موضوعات نبوده و نيست … درست که بعد از آن دادو بيداد کرده بود و برايش خط و نشان کشيده بود اما باز هم سبک نشده بود … تمام حواسش در گرو آن نگاه دريايي بود که ديگر آرام نبود بلکه طوفاني بود … دستش را به زير چانه اش زد نگاهش را بر روي ميز کوچکش چرخاند که با انواع غذاها رنگينش کرده بود …

خودش را با اشپزي سرگرم کرده بود تا امروز را فراموش کند … کاش کسي زنگ خانه اش را ميزد ومهمانش ميشد … دلش هواي مهمان بازي هاي کودکانه اش را کرده بود … همان ها که داخل ظروف رنگارنگ پلاستيکي شکلات ميگذاشت و منتظر ميشد تا مادرش مهمانش شود … الو سلام دختره … سلام خوبي … ممنون … يادي از ما کردي رو تو برم … نه که تو همش به يادمي . من دلم همش پيش تو عروسک بله مي دونم..حالا کجايي ؟؟؟  بيرونيم _بيرونين …با کي هستي مگه ؟؟؟

با ياسم … سلام منو بهش برسون … شام خوردين ؟؟؟ ياسي هم بهت سلام مي رسونه … نه بياين اينجا … ماکاروني درست کردم با سالاد ذرت … اي خدا چند نفر همچين ابجي خانومي دارن … زبون نريز مياي ؟؟؟ تو راهيم عروسک … ياسمين : مرسي گلبرگ جون خيلي خوشمزه بود .. نوش جان عزيزم سامان دستي بر شکمش کشيد … واي گلبرگ عالي بود … نوش جان … سامان حواست به شکمت هست … اخ گفتي … معضلي شده . به فکر باش … پاشو يه چايي بده ضعيفه .. تو کار بزرگتر ها دخالت نکن …

منبع : باغ استور